، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

سبحان بهرامی جلفائی

سلام مامان سبحان هستم دوست دارم خاطراتشو ثبت کنم

رفتم دکتر تا از حالت خبردارشم

1391/8/10 10:35
نویسنده : کوثر
313 بازدید
اشتراک گذاری

جوجوی نازم دیروز رفتم دکتر تا از حالت با خبر شم با مامان جون باهم رفتیم تا رسیدم رفتیم نوبت گرفتیم تا اینکه صدام کرد و گفت خانم رضایی منم بلند شدم و رفتم گفت برو رو وزنه 3 کیلو تو یک ماه اضافه کرده بودم و فشار م و گرفت و بعدم گوشی گذاشت صدای قلب نازت و شنیدم قربونت برم من ایشالله که طپش قلبت همیشگی باشه مامانی بعدشم واسم ازمایش اهن نوشت تا ببینه که اهن بدنم چطور و بعد بهش گفتم میشه واسم سونو گرافی بنویسید گفت می ترسم ضرر داشته باشه و سه ماهه اخر مینویسم  

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله ی آبنبات
16 آبان 91 14:46