، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

سبحان بهرامی جلفائی

سلام مامان سبحان هستم دوست دارم خاطراتشو ثبت کنم

تقدیم به موهبت الهی خودم

1391/7/17 10:24
نویسنده : کوثر
191 بازدید
اشتراک گذاری
  • سلام عزیزم تصمیم گرفتم این وبلاگ و واسه شما درست کنم تا بعدا که بزرگ شدی ببینی و لذت ببری
  • من واسه اومدنت 1 سال متظر شدم تا بالاخره خداوند توماه خرداد تو رو گذاشت تودلم و بعد توی تیر ماه من به وسیله تست بیبی فهمیدم تودلمی اونم تو چه روزی ، روز نیمه شعبان ولادت اقا امام زمان ایشالله که خود اقا هم نگهدارت باشه مادری

حالا می خوام عکس بیبی چکتو واست بزارم فندق مامان

اینم از بیبی چک که تا چند روز من رو تو شوک قرار داده بود تا بالاخره رفتم ازمایش خون و فهمیدم که خدا تو رو به من داده شاید باورت نشه من و بابایی ات چه جوری خودمون و رسوندیم تا آزمایشگاه آریا و بعدشم بابایی گفت من دم در وایمیسم تو برو بگیر منم رفتم از خانوم پرستار جواب و بگیرم بهش گفتم چیه گفت + همونجا تو ازمایشگاه با صدای بلند ازش پرسیدم تو رو خدا راست میگی اونم گفت دروغم چیه بعد با خوشحالی از آزمایشگاه اومدم بیرون و این خبر ور به بابایی دادم اونم برق عجیبی توی چشماش زدو فهمید که بابا شده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)